کنکور نابرابر | بازنگری تدریجی به جای حذف ناگهانی
بررسی تأثیر سهمیه کنکور بر عدالت آموزشی که ۳۰ درصد صندلیهای دانشگاهی را در اختیار سهمیهها قرار داده است
به گزارش پارسینه ؛ در سالنهای خلوت دانشگاهها، صندلیهایی هنوز منتظر دانشجویی هستند که شاید هیچوقت نرسد! در همان حال، در رشتههای پرطرفدار، رقابتی فشرده میان هزاران داوطلب جریان دارد. در این میان، گروهی از پذیرفتهشدگان با برچسب سهمیه وارد دانشگاه میشوند. کسانی که هر سال بحث تازهای درباره عدالت آموزشی، شایستهسالاری و آینده نظام پذیرش دانشجو به راه میاندازند.
نخستین روزهای آبان بود که محمود کمرهای، معاون آموزشی دانشگاه تهران اعلام کرد؛ در سالهای گذشته حدود ۳۰ درصد از دانشجویان از طریق سهمیهها وارد شدهاند و امسال نیز احتمالا همین میزان تکرار خواهد شد. همین جمله کافی بود تا پرونده قدیمی سهمیهها دوباره گشوده شود. پروندهای که هم بر حمایت از گروههای خاص استوار است و هم انتقادهایی جدی درباره بیعدالتی آموزشی را برمیانگیزد. این تفاوت میان رشتههای کممتقاضی و پرطرفدار، بار دیگر عدالت آموزشی را به چالش میکشد.
ظرفیت خالی و تمرکز سهمیهها در رشتههای پرطرفدار
کنکور سراسری است، اما برخلاف اسمش امکانات و فرصتهای همه داوطلبان بهطور یکسان و سراسری توزیع نشده است. نظام سهمیههای دانشگاهی در ایران به مرور زمان با اهداف گوناگون شکل گرفته است. از حمایت از مناطق محروم گرفته تا ایثارگران، خانواده شهدا، رزمندگان، بهیاران و حتی فرزندان اعضای هیئتعلمی. هر گروه سهمیهای خاص دارد و درصدی از ظرفیت هر رشتهمحل به آنها اختصاص مییابد
اما مشکل زمانی جدی میشود که سهمیهها عمدتا در رشتههای پرطرفدار استفاده شوند، در حالی که بسیاری از رشتههای کممتقاضی همچنان با صندلیهای خالی روبهرو هستند. کارشناسان آموزش عالی معتقدند این تفاوت فاحش میان رشتهها نوعی بیتناسبی در عدالت آموزشی ایجاد میکند. منطقی است که سهمیهها به سمت رشتههایی هدایت شوند که هنوز ظرفیت خالی دارند، نه رشتههایی که صف داوطلبان برای آنها تشکیل شده است. این بازنگری میتواند هم ظرفیتهای خالی دانشگاهها را پر کند و هم فرصتهای برابر بیشتری برای داوطلبان فراهم آورد، بهویژه کسانی که بدون اتکا به سهمیه، با تلاش و پشتکار خود رقابت میکنند.
هدف اولیه سهمیهها چه بود؟
تاریخچه اعمال سهمیهبندی در پذیرش دانشجو برای رفع محرومیتها به سالهای دور برمیگردد؛ بهعنوان نمونه در سال 1348 دانشگاههای شهرستانها تا حدود 50 درصد از دانشجویان خود را از بین داوطلبان محلی انتخاب میکردند. اولین کنکور سراسری ایران در سال 1348 برگزار شد. در آن سال البته همه دانشگاهها در این رقابت شرکت نکردند و خودشان به صورت جداگانه آزمون برگزار کرده و دانشجو پذیرش کردند.
اما شاید بد نباشد که بدانید از همان ابتدای برگزاری کنکور، سهمیههایی به عنوان سهمیه بومی وجود داشت. براین اساس برای مناطق محروم سهمیه بومی، آن هم فقط در برخی رشتهها در نظر گرفته شده بود.سالها بعد و پس از پیروزی انقلاب اما شورای عالی انقلاب فرهنگی بازنگری کلی در مواد آزمونها و در مورد سهمیهبندیها داشت و آنجا بود که سهمیهها بر اساس ضوابط تعیین شدهای که ۵۴ پارامتر را شامل میشدند شکل گرفت.
براین اساس و در سال 1361 داوطلبان به سه گروه کلی داوطلبان آزاد، داوطلبان منطقهای و داوطلبان نهادها تقسیم میشدند. داوطلبان آزاد، شامل کسانی میشد که دیپلم خود را از استان تهران یا یکی از شهرهای تبریز، ارومیه، رشت، ساری، مشهد، کرمان، زنجان، سمنان، یزد، اراک، اصفهان، کرمانشاه، همدان و شیراز اخذ کرده بودند.داوطلبان منطقهای نیز شامل افرادی که جزو منطقه آزاد نبودند میشد؛ البته این داوطلبان درصورت تمایل میتوانستند از سهمیه آزاد استفاده کنند. سهمیه هریک از این گروهها حدودا معادل یک سوم کل ظرفیت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بود.
تغییرات 40 ساله
این رویه اما تنها دو سال دوام داشت و بعد از آن کشور از سال 1363 به پنج منطقه در قالب سهمیه مناطق تقسیمبندی شد، گرچه با وقوع جنگ تحمیلی و تبعات ناشی از آن، سهمیههایی مانند خانواده شهدا، رزمندگان و شاهد (فرزندان شهدا) نیز اضافه شد. روندی که تا سال 1367 ادامه داشت و از سال 1368 به بعد، سهمیه مناطق به سه منطقه کاهش پیدا کرد.
در واقع سهمیهها در ابتدا با نیت حمایت از گروههایی شکل گرفتند که در جنگ، مناطق محروم یا شرایط خاص اجتماعی نیاز به فرصت برابر داشتند. این سیاست در آغاز ماهیتی جبرانی و عدالتمحور داشت. اما با گذشت بیش از سه دهه، پرسش مهمی پیش آمده است: آیا ادامه همین ساختار گسترده هنوز ضرورت دارد؟
امروز بسیاری از بهرهمندان سهمیهها دیگر نسل مستقیم جنگ نیستند، بلکه فرزندان و حتی نوههای آن نسلاند. این روند باعث شده تا برخی منتقدان بگویند؛ کارکرد حمایتی سهمیهها بهتدریج رنگ باخته و بیشتر به امتیازی موروثی تبدیل شده است.از سوی دیگر، سهمیههایی مانند فرزندان اعضای هیئتعلمی نیز به محلی برای مناقشه تبدیل شده است. این گروه معمولا از مزیتهای فرهنگی و آموزشی بیشتری برخوردارند و اختصاص سهمیه به آنها از نگاه بسیاری نوعی تبعیض مثبت بیمنطق است.
این در حالی است که دولت مسعود پزشکیان بارها تاکید کرده است که عدالت آموزشی باید بازتعریف و فرصتها در نظام پذیرش دانشگاهی عادلانهتر توزیع شود. هرچند هنوز طرح مشخصی برای بازنگری سهمیهها اعلام نشده، اما انتظارات از وزارت علوم برای اصلاح ساختاری در این حوزه روزبهروز بیشتر میشود.
حالا اما محمود کمرهای، معاون آموزشی دانشگاه تهران اعلام کرده که در سالهای گذشته حدود ۳۰ درصد از دانشجویان از طریق سهمیهها وارد شدهاند و امسال نیز احتمالا همین میزان تکرار خواهد شد. موضوعی که نشان میدهد حتی در شرایط کنونی نیز که بسیاری از رشتههای دانشگاهی صندلیهای خالی دارند، همچنان سیستم آموزشی به سهمیهها وفادار است! این خبر ولی باعث شد تا دوباره عملکرد سیستم آموزشی به نقد منتقدان گذاشته شود. منتقدانی که مدعی هستند شرکت کنندگان سهمیهای، بیشتر به صندلیهای رشتههای مهندسی و پزشکی و سایر رشتههای پرطرفدار چشم دوختهاند. موضوعی که میتواند منجر به سرخوردگی داوطلبان برای شرکت در کنکور و خالی ماندن بیش از پیش ظرفیتهای دانشگاهی شود.
بازنگری تدریجی به جای حذف ناگهانی
«سهمیهها در اصل برای ایجاد فرصت برابر در شرایط نابرابر بهوجود آمدهاند، اما در گذر زمان به شکلی از امتیاز آموزشی تبدیل شدهاند که از عدالت فاصله گرفته است.» اینها بخشی از اظهارات دکتر مهدی رفیعی، کارشناس سیاستگذاری آموزش عالی، در گفتوگو با هفتصبح است. او میگوید: «سهمیهها زمانی معنا داشتند که گروههایی از جامعه به دلیل شرایط خاص اجتماعی، جغرافیایی یا جنگی از امکانات آموزشی محروم بودند. اما امروز بسیاری از آن شرایط تغییر کرده است. استمرار این سیاست بدون بازنگری، باعث نارضایتی عمومی و کاهش انگیزه در میان داوطلبان میشود.»
رفیعی معتقد است؛ حذف کامل سهمیهها نه ممکن است و نه منطقی، هر سیاست حمایتی اگر قرار است موثر باشد، باید هدفمند و زماندار باشد:« نمیتوان سهمیهای را تا نسلهای بعد ادامه داد. بهتر است دولت به جای حذف ناگهانی، به سمت کاهش تدریجی دایره مشمولان و جایگزینی حمایتهای غیرآموزشی حرکت کند. برای مثال، خانوادههای ایثارگران میتوانند از تسهیلات مالی، بورسیه یا اولویتهای استخدامی برخوردار شوند، اما رقابت علمی باید برای همه برابر باشد.»
او همچنین به ضرورت شفافیت در اجرای سهمیهبندیها اشاره میکند و میافزاید: «وقتی سهمیهها بهصورت دقیق و قابل پیگیری اعمال نشوند، اعتماد عمومی نسبت به نظام آموزشی آسیب میبیند و کمرنگ میشود. در عوض شفافسازی آمار پذیرش و تفکیک سهمیهها میتواند بخشی از بیاعتمادی موجود را از بین ببرد.» به گفته رفیعی، بازنگری در سیاست سهمیهها نهتنها به نفع عدالت آموزشی است، بلکه میتواند به ارتقای کیفیت دانشگاهها نیز کمک کند: «دانشگاه زمانی پویا میشود که پذیرش دانشجو بر پایه استعداد، علاقه و تلاش باشد. هر قدر از معیارهای علمی فاصله بگیریم، در واقع از کیفیت آموزش و تولید دانش نیز فاصله گرفتهایم.»
بر اساس آمار سی درصد از کل دانشجویان سهمیه دارند ولی، در اصل این تعداد در رشته های پر متقاضی متراکم شدند و مثلا اگر دقت را بالا ببرید در رشته های پزشکی بالای 50 درصد با سهمیه وادگرد میشوند. از هر 100دانشجو 30 نفر سهمیه دارند ولی همه آن سی نفر در رشته های تاپ هستند و عملا بیش از نصف آن رشته ها را اشغال کردند. سهمیه دادن مثل این است که بگویند حالا که خدا به یک نفر ضریب هوشی کنی داده ما برای اجرای عدالت به او سهمیه ورود به رشته دندانپزشکی بدهیم. همین اندازه احمقانه است
خدا لعنت کنه کسی یا کسانی که این سهمیه های موروثی را گذاشت دانشگاه استخدام بورسیه ووو همه مال ایناست آخه نوه و نتیجه چراباید ازسهمیه استفاده کنند بسیاری ازاینا بقدری دردبیرستان ازنظرعلمی و تربیتی ضعیف بودن که حدنداشت حالا صندلی دندان و دارو را اشغال کردن
با دیپلم استخدام اما بچه های غیرسهمیه ای با فوق لیسانس بیکار و درخانه لعنت به کارگزاران حق النس تاچه حد
همه مسئولین از زیر تیغ جراحی دکتران سهمیه ای رفتن فرار میکنند پس چرا سهمیه برای دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی قرار میدهند؟ولی سهمیه مناطق و بومی باید باشد چون باعث مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ نشوند
اختصاص سهمیه درکنکور اوج بیعدالتی است
به جای دادن سهمیه به ایثارگران محترم میتوان به آن ها وام ،مسکن،حقوق مستمری و...داد نه اینکه بیان بادادن سهمیه حق دیگر دانش آموزان را ضایع کرد.
چرا دروغ میگید.
سهمیه هیات علمی حدود ۶ سال هست حذف شده.
بقیه رو هم اگر برهمین اساس:گفته باشید ،قابل اعتماد نیستید
ظلم که در حق همه جوانان خصوصا فرزندان پسر شده است این مجموعه بی حساب و کتاب کنکور است. خصوصا برای فرزندان ایران زمین در مناطق محروم و کم برخوردار ازهمه بدتر سهمیه های علمی که به بعضی ها دادهاند که میتوانستند پول یا مشوق های دیگری بدهند که جبران زحمات آنها شده باشد انشاالله یکبار برای همیشه حل شود
مشکل از کنکور نیست بلکه از مافیای کنکور هست ؟!
سهمیه های فرزندان استاد دانشگاه ، اعمال معدل ،
تبعیض بین مناطق سه گانه در تعداد پذیرش دانشجو
و موارد دیگر ......... ؟!
این متن پر از مغلطه است. اصولا چیزی بنام سهمیه هیات علمی وجود ندارد. سهمیه ایثارگران و امثال آن مورد اعتراض جوانان خواستار ادامه تحصیل است که اصلا در این بحث به آن اشاره نشده است.
مسئولین تصور میکنند مردم ...و خودشون رو سرگرم چیزای دیگه کردند و اصلا براشون نارضایتی مردم و سرخوردگی اهمیتی نداشته و نخواهد داشت و قطعا اگر تعارض منافع نداشتند با وجود این حجم از اعتراض بابت سهمیه های بسیار ناعادلانه تا به الان اقدام نموده بودند و البته انچه به سرانجام نرسد ناله و فریاد اعتراض جوانان مستعدی است که قربانی تصمیمات به اصطلاح مسئولین گشته اند قابل توجه اقای مسعود پزشکیان که نگران اجرای عدالت هستند لطفا از دست اندرکاران خود بپرسید تا امروز چه کار مثبتی بابت تعدیل سهمیه ها انجام داده اند؟
با سلام شما رو بخدا این تاثیر یازدهمو کلا حذف کنید
فقط دوازدهم نهایی باشه تمام دیگه همه خانواده ها دارن از زیر فشار این همه هزینه کنکور له میشن از هم متلاشی شدن
من خودم دوتا پشت کنکوری دارم که الان چهار سال درگیر دوتا کنکوری هستم